ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

امکان برآمرده شدن آرزوهایی جهت مانند شدن به استاد ناصر پورپیرار

اترش
شنبه 3 مهر ماه سال 1389 ساعت 11:13 AM
«نظری بر بنیان‌اندیشی»

… و مسیح چنین گفت:
کشاورزی در مزرعه اش دانه می کاشت. همین طور که دانه ها را می پاشید بعضی در گذرگاه کشتزار افتاد. پرنده ها آمدند و آنها را خوردند. بعضی بر روی خاکی افتاد که زیرش سنگ بود پس دانه ها روی آن خاک کم عمق خیلی زود سبز شدند اما چون ریشه عمیقی نداشتند وقتی خورشید چندی بر آنها تابید همه خشکیدند و از بین رفتند. بعضی از دانه ها لابه لای خارها افتاد. خارها و دانه ها با هم رشد کردند و ساقه های جوان گیاه زیر فشار خارها خفه شد. اما مقداری از این دانه ها روی خاک مرغوب افتاد و بارور شد، و از هر دانه صدها دانه دیگر بدست آمد. (انجیل متی: ۱۳ حکایت کشاورز)


یک دهه پیش تزهای جدیدی در مورد تاریخ ایران توسط آقای پورپیرار مطرح شد که روایت تاریخی مرسوم را (که عمری کمتر از یک قرن داشت) زیر و رو کرد. استمرار این نگرش بعد از سالیانی چند نام «بنیان‌اندیشی» را بر خود گرفت و از همین دریچه بود که ذهن‌های بسیاری به تاریخ‌نگاریی که الفبای آن را خارجی‌یان (عمداً یهودی) نوشته بودند به دیده‌ی شک نگریسته و از قبول بی‌چون و چرای آن سرباز زدند. باری این خیزش به دلیل وابستگی شدید خود به آقای پورپیرار و اتکای صرف به شخص او خصلت «داس‌گونه»‌ ای به خود گرفته و خروجی آن تنها خط زدن و از دور خارج کردن اطلاعات تاریخی شد. ذهنیت تاریخی مردم در دهه‌ی پیش دفتر سفیدی نبود تا به راحتی اطلاعات جدیدی بر آن نوشته شود و به همین دلیل در اینجا نیز لازم بود که نخست داده‌های حک شده بر روی آن پاک و حذف شوند. پس بنیان‌اندیشی مشق شده‌ی آقای پورپیرار یا به زبان دیگر موج اول بنیان‌اندیشی موج تخریب بود تا راه برای تقریر و بازگویی حقیقی تاریخ توسط نسل‌های آتی هموار شود.
ویژگی و مشخصه‌ی این موج تخریب داده‌های نقر شده است (برای اثبات این ادعا می‌توان به هزاران مدخل گشوده شده اشاره کرد) اما تقریباً تمامی افرادی که با بنیان‌اندیشی آشنا شده‌اند انتظار بازگویی روایت حقیقی را نیز از همین دریچه داشته‌اند و از همین رو هرچه به تاریخ معاصر نزدیک‌تر شده‌ایم بی‌صبری آنان مضاعف شده است چرا که قلم پورپیراری همچنان در حال خط زدن می‌چرخد.
در کنار این رویکرد، بستن فضای تعامل و دیکته کردن همان رویه تخریب به بنیان‌اندیشان باعث شد که بسیاری بنیان‌اندیشی را در همین چهارچوب بسته‌ی تخریب کردن تعریف کنند و با آن به ضدیت بپردازند.
غافل از اینکه بعد از فروکش نمودن موج اول نسل دیگری ظهور خواهد کرد که به ارائه روایت درست تاریخ و موارد خط خورده می‌پردازد. نسلی که گرچه نگرشی نقدانه و یکسان با نسل پیش از خود دارد اما در بیان و شیوه‌ی عمل کاملاً با آن متفاوت است.
در این میان و در زمانی که عده‌ی اندکی ساعت برآمدن نسل جدید می‌پنداشتند جریانی به نام «خط سوم» رخ نمود. داعیه‌دار این جریان که خود را ۲۰۶، ۲۸۱ معرفی می‌کند جزو معدود کسانی بود که ستاره ظهور را دیده بود، پس پیشاپیش به راه افتاد تا خود را پرچم‌دار این نسل بخواند و عده‌ایی را دور خود جمع کند. فرصت طلبی این فرد باعث شد تا بتواند خود را مطرح کند و به جذب افرادی در میان بنیان‌اندیشان خوشبین باشد. اما با‌ گذشت زمان نیات و مقصودش بیش از پیش بر دیگران روشن شد. فردی که در بدو ورود خود را «ما خط سومی‌ها» خواند تا نشان دهد تنها به دنبال اسم و رسم آمده است. ناگفته پیداست کسی که به زعم خود یافته‌ها و حقایقش را تنها به دست عده‌ی خاص و مشخص شده‌ای می‌رساند، درحالی که هیچ مانع و مشکلی برای بیان عمومی آن وجود ندارد، دغدغه‌اش نه بیان حقیقت که به راه انداختن گروه و دسته‌ای برای خود است. بدین ترتیب ۲۰۶، ۲۸۱ به استفاده ابزاری از یافته‌هایی که در دست داشت (صرفنظر از راستی یا ناراستی) پرداخت و نه به باروری بلکه تخریب بیش از پیش بنیان اندیشی کمر بست. سکوت در مقابل او یا نخوانده ماندن مطالب جدیدترش نسبت به قبل یا حتی ترد شدن و درخواست ارسال نکردن ایمیل از سوی خوانندگانش بازگو کننده جایگاهی است که در میان بنیان‌اندیشان بعد از ماه‌ها فعالیت کسب نموده است.
باید باز هم صبوری کرد و منتظر ماند، منتظر نسل تازه پا گرفته‌ای که برای اولین بار در حال مشق درست اندیشیدن، درست خواندن و درست نقد کردن در این سرزمین است
پاسخ:
آقای اترش. اشتباهم حذف کامنتی بود که شما پس از یادداشت اسلام و شمشیر ۵۰ فرستاده بودید تا معلوم شود چرا فروم پا نگرفت. به یاد دارید چه گونه از جهود کد ۲۰۶ دفاع کرده بودید. خواب پرچم داری نسل سوم را نبینید چون محصولات و مطالب قلم مدعیان آن، اندازه این حرف ها و خیالات نیست. حوصله کنید و بخوانید و فکر کنید. این آرزوی مشترک نسل سومی های هنوز نطفه نبسته، که کاش یکی از این یادداشت ها و فصول کتاب ها تراوش اندیشه و قلم خودشان بود، با وضعی که می بینم ، برآوردنی نیست.