ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

یادگاری از استاد مجتبی غفوری

مجتبی غفوری
یکشنبه 27 تیر ماه سال 1389 ساعت 01:30 AM
۵ سال قبل برای اولین بار داستان یاغی رو خوندم ...هر چی فیلم کوتاه تاثیر گذار از کارگردانهای برجسته جهان دیده بودم یه دفعه تبدیل به کالر بار شدند . استاد شما یاغی رو ننوشتید بلکه ساختید اینو فقط بنده نمی گم خیلی از کسانی که این داستان رو خوندن بهش اعتراف می کنن .خیلی بی معرفتیه که بعضی ها بگن<<هرچند انصافاً آقای پورپیرار داستان های قشنگی نوشته اند...>>به نظر من قشنگ واژه احمقانیه و از درک پایین خواننده خبر میده.آیا تمام نمایش نامه نویس ها فیلمنامه نویس ها رمان نویس ها و... قادر به خلق یک صلوات هستند .استاد شما رو به کائنات قسم میدم بگید  چند بعد دارید شما چجوری دنیا رو نگاه میکنید و این فهم شما رو ما چجوری <<تلافی>> کنیم ؟
و من چقدر آدم بدبختی هستم که حتی علارقم بی ادبی هام باید یک عده برام احترام قائل باشن .کسانی که خودشون در نوشته هاشون اعتراف می کنن که پیش شما درس یاد گرفتن کسانی که با پررویی تمام اعتراف می کنن که لااقل برخی از نوشته های شما رو کاملا قبول دارن ولی جرات ندارند یک بار بله فقط برای یک بار از اون مطالبی که قبول دارن حرف بزنن چون بمحض انجام این کار همه هستی شون تباه میشه .ولی چه عرض کنم که متد شما باعث شده حتی این عده هم  دیگه جرات نکنن تو این مملکت قبری به کوروش بدن و از همه مهمتر اینکه دیگه خودشون هم پاسارگاد رو یونیک معرفی میکنن و از اینجا میشه فهمید که اینها همه چیز رو قبول کردند  ولی  خوب ماموریت باید انجام شه !مسئله ناراحت کننده اینکه حداقل به نوشته ای که خوشون ایمیل میکنند  و گاف هایی که در اون می دند هم وفادار نمی مونند و چقدر این جماعت وقیح هستند با این جماعت چی کار میشه کرد <<هیچی>> .
تا انجا که شاگردان مکتب شما رو اول چند نفر می خوانند و لی در سطر سطر نوشته های بعدی نشون میدهند که چه واهمه ای از همه گیر شدن اندیشه شما دارند.اره یادشون میره و برای این چند نفر  از قران هم قرار  بنویسند . بله اینها خط سومی هستند خط سوم رو بزدلانی تشکیل می ده که جرات ندارند بگن استادشان کی بوده و چه کسی جرات حرف زدن به آنها داده بزدلانی که هر روز با شماره ای جدید ظاهر میشن.بزدلانی که جرات نتیجه گیری از بحث خود شون رو هم ندارند هم به نعل می کوبند هم به میخ بزدلانی که حتی پای ایمیل خوشون هم وا نمیستند و فقط با یک اشاره کوچک به ایمیلشون حاشیه ۱۰۰ مینویسن .بی سوادانی که هر بار خودکار صد تمانی دستشون میگیرند به یاد مبحث قلم می افتند و جز فحش چیزی یادشون نمی مونه.
استاد خداوند به خاطر وجود  شما طومار این دنیا را هنوز نپیچیده و بهش امید داره . دوست داشتم بگم امثال شما ولی دیدم نظیر ندارید .پدر و مادر و تمام خانواده ام  فدای یک تار موی شما  که دنیای ما را به بیکران ها بردید. 
 
 
 
 
مجتبی غفوری
یکشنبه 27 تیر ماه سال 1389 ساعت 01:55 AM
این کامنت رو جدا کردم که بتونی راحت تر نصبش کنی :
<<از خوانندگان تقاضا دارم فعلاً این یادداشت ها را برای دیگران ارسال نکنند . انشاءا... در پایان گرفت وگیرهای پیش رو که ب یشک چندماهی از فرط پرتعدادبودنِ یادداشت های باقیمانده وقت خواهد برد ، متن بروزشدة تمام اوراق با افزود هها و التفات به منت هائی که منتقدانِ احتمالی بر سرم خواهند گذاشت منتشر خواهد شد و آن نسخه ها ، مناس بتر برای انتشار عمومی خواهند بود .>>
این خوانندگان که به گفته خودت پنج شش نفر بیشتر نیستند  چرا جوش می خوری؟! در ضمن یادت باشه این استاد هست که همیشه ترکش هایی اضافی برای آخر کار نگه میدارند که نعش متعفن  تون رو محکم تر به دیوار میخ کنه. هیچ موقع ریسک نکن و نوشته آخرت رو رو نکن چون قبر خودت رو می کنی. در ضمن یادت باشه ما با وبلاگ های غریبه سالهاست آشناییم این حرف هایی که تو میزنی کپی همون هاست که سالهاست زده میشه با این تفاوت که دیگه خیلی از حقایق رو خودتون قبول میکنید یعنی بیس قضایا رو پذیرفتید ...استاد چه بلایی سرتون آورده... این ها کهنه شده مطالب در باره پاسارگاد کعبه زدشت و ... و ... است  از رو اونها چیزی برای ما کپی نکن.بزدل لاقل خودت باش! و یادت باشه مطالبی هست که ازش بی خبری دلم برای عاقبت کارت میسوزه خیلی زود شروع کردی!!! 
 
 
 
 
 
 
مجتبی غفوری
یکشنبه 27 تیر ماه سال 1389 ساعت 02:08 AM
وستان چند وقتیه ایمیل های تفرقه افکن برای بعضی از دوستان و خود بنده ارسال میشه با این مضمون که فلانی در بارت چنین گفت یا فلانی چنان . گویا عده ای در صدد  ایجاد تفرقه بین بچه های وبلاگ هستند . این افراد شگردهای مختلفی دارند که دوست دارم جناب مهدی -مهدی عزیز هر وقت که حوصله کردند به اون بپردازند .ولی فعلا از همه استدعا دارم حرف خودمون رو بزنیم. واقعا بعضی از کامنت ها اضافیه . در ثانی بعد از رد و بدل شدن ۲-۳ کامنت اگر طرف مقابل قانع نشد ادامه بحث تبدیل به جر و بحث میشه به همین خاطر بهتره نظر خودمون رو بگیم و تمام زیاد جر و بحث نکنیم .این اشتباهی بود که شاید خود بنده هم مرتکب میشدم ولی بهتره بعضی مسائل رو چند بار تجربه نکنیم ... 
 
 
 
 
آمون : سه کامنت از استاد بزرگوار به عنوان یادگار نصب می شود.