جناب محمد اوجال اولوتورک،
مقاله «الیهود غیر الذین هادوا» را خواندم که به گونه ای دیگر در پی تطهیر یهودیان و بخشیدن نام دیگری به آنهاست. نویسنده بدرستی می گوید که یهودیان در سرتاسر کلام خداوند، برخلاف "الذین هادوا" مورد لعن و غضب هستند (المتتبع لکلمة "الیهود" فی القرآن یجد أنها دائماً تُذکر بسیاق اللعن، والغضب، والذم) اما سپس مدعی می شود که خطاب یهود خطابی تشریعی نیست و نه تنها ارتباطی به پیروان شریعت موسی ندارد بلکه حتی معنی قومی نیز ندارد و به بنی اسرائیل هم مربوط نمی شود و یهودی بودن روش فکر، خلق و سبک زندگی است. پس مسیحی و مسلمانی هم که همان روش را پیش بگیرد،یهودی خطاب می شود. پس در نتیجه هیچ کسی با یهودی خطاب کردن خود یهودی نمی شود و آنها که مدعی یهودی بودن هستند در اشتباهند و باید خود را موسوی بنامند (فکلمة "الیهود" لا تدل على أتباع النبی موسى ولا علاقة لهم ببنی إسرائیل، فهم لیسوا أتباع أی نبی، ولا یوجد عندهم کتاب إلهی، ولا تدل على عرق، وإنما تدل على ملة مجتمعة على عقیدة معینة، تقوم على النظرة الأحادیة، والفوقیة ، والسلفیة، والانغلاق على الذات، ومشبعة بالحقد، والکراهیة للآخر إلى درجة إزالته من الحیاة، ویتبنون فی دعوتهم الإرهاب والعدوانیة، وهذه الصفات لا دین لها، أو جنس، وإنما یمکن أن تنشأ وتتکاثر فی أی فکر، أو ثقافة بصورة فیروسیة، وبالتالی یصیر من ینهج هذا المنحى من التطرف؛ یهودیاً،ولو کان فی الظاهر ینتمی إلى الإسلام،أو المسیحیة،أو غیرهم ... فمن کان ینتسب إلى النبی موسى؛ فلیُسمِّ نفسه؛ موسویاً، أو إبراهیمیاً،أو مسلماً، وینبغی حذف اسم إسرائیل عن سلطة الیهود ، واستخدام الوصف المناسب لهما).
با احترام
مهدی پاسخ:
آقای مهدی - مهدی. انگیزه مولف آن مقاله جای شناخت دارد ولی تنها بحث گرامری او که می نویسد نمی توان از هادوا، یهود را ااراده کرد، مورد نظر است.
ضمنا تمام اختیار و مدیریت آن امر خیر با خود شماست. موفق باشید.