ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

در باب اباطیل 206 و نظر استاد مجتبی غفوری

مجتبی غفوری
جمعه 8 مرداد ماه سال 1389 ساعت 01:37 AM
با سلام  و پوزش بخاطر استفاده بی مورد از فضای وبلاگ . بی مورد از این جهت که باید مانند دوست گرامی آقای سنجری رفتار میشد و مطلب همان میشد که ایشان تذکر دادند ولی این نگارش که در این باب آخرین خواهد بود دلیلی داشت که از ذکر آن نتوانستم کوتاه بیایم.
وقتی اولین ایمیل بدستم رسید متوجه شدم با گروهی روبروییم که قصد به حاشیه بردن بحث های روز را دارند .بحث هایی که با مطرح شدن موضوع قلم به اوج خود رسیده بود و به امید خدا ادامه خواهد یافت.
عمل سنجیده آن بود که هیچ پاسخی داده نشود  و مانند وبلاگ هایی که در این چند سال مشغول لجن پراکنی هستند مسکوت بماند چون آنها فاقد هرگونه مطلب قابل عرضه اند.
ولی مسئله ای بنده را مجبور به نگارش آن چند سطر کرد خاطرتان هست !  خاطرتان هست بنده تعداد صفحات pdf ارسالی را چند صفحه ذکر کرده بودم ؟!27 صفحه ...

مجتبی غفوری
چهارشنبه 9 تیر ماه سال 1389 ساعت 03:32 AM
"مانند آن کسی نباشید که بعد از ۲۷ صفحه کاغذ سیاه کردن و خط کش گذاشتن و ... در نتیجه گیری خود ازعان می کند که پاسارگاد یک مجموعه هلنی است و به اصطلاح قبر کوروش را خود دهها بار با عنوان -عمارتی که می گویند قبر کوروش است -میشناسد یعنی اینکه یا خودش هم نمی داند با چه چیزی روبروست یا به این نتیجه رسیده که قبر کوروش نیست و بقیه هم حواسشان را جمع کنند!!!"

به نظر شما بنده از کجا متوجه شدم که pdf اصلی 27 صفحه بوده نه 26 صفحه ؟و صفحه 27 حاوی چه مطالبی بوده ؟!!!
این عمل بنده با واکنش نصاب pdf ها مواجه شد موضوعی که به خوبی آنرا پیش بینی کرده بودم .

pdfدر حاشیه 2 -صفحه 2 -قسمت 2
"برای آقای غفوری عل یرغم بی ادبی هایشان احترام زیادی قائلم...پس با این مقدمه به آقای غفوری نازنین و سخنانشان پیرامون یادداشت پاسارگاد حقیر ، دربخش کامنت های« اسلام و شمشیر 50 »بازگردم و به ایشان توضیح دهم جان برادر ! آن صفحه سیاه کردن که اولاً 26 صفحه بود نه  27 صفحه ، و ورژن اصلاح شدة جدیدش را با افزودن چیزهائی دیگر تا اکنون 27 صفحه کرده ام..."

اما آیا صفحه 27  باید نوشته می شد و یا تغییر می کرد ؟محتویات صفحه 27 چه بود وارد تمام ماجرا و اطلاعاتی که در اختیار بنده قرار دارد نمی شوم اما بهر حال سالهاست مانیز با رابطانی آشنا شده ایم(so what /منظورت چیه؟!) اونی که باید بدونه خودش می دونه!
می دانید محتوی صفحه 27 چه بود. مقداری وقت صرف شد اول فکر کردم که موضوع لو می رود و با عث رنجش یکی از دوستان که با بنده در ارتباط بود میشود .ولی از سطر سطر نوشته های بعدی کند ذهنی نویسنده پیدا بود.

pdf در حاشیه 2 -قسمت 2- صفحات 2و 3
"هرکسی ، هرکسی خیال می کند بضاعت علمی دارد ، اگر م یتواند یادداشت« !؟ و پاسارگادشناسی تحریف شدة آقای پورپیرار » را در    ....چارچوبی.... که آن یادداشت در آن قدم می زند و نه نظیر ده بیست کلمة بی ارتباطی که آقای غفوری پس از یک هفته ، آسمان ریسمان کردند ، نقد و مثلاً بی اعتبار کند !
هرکسی خیال می کند چنین سوادی دارد بسم ا... ! این یک مبارزه طلبی است ! پورپیرار و مریدانش یک طرف ، من و یک خودکار صدواند تومانی یک طرف !"

چند نکته در این نوشته مهم است :
1- چرا انقدر سعی دارد خود را تنها معرفی کند؟
2-چهارچوب مورد بحث کدام چهار چوب بود ؟و چرا فقط چهار چوب مورد بحث ؟!

صفحه 27

صفحه 27 دستورالعمل بحث و پیامدهای بعدی را پیش بینی میکرد...
1-عدم ورود به موضوع اصلی مطرح شده در فیلم.

اما موضوع اصلی چه بود :
الف)علائم یونانی
ب)کاوش ها
ج)سکه ها و اشیا یونانی
د)عدم وجود لایه های هخامنشی
ه)موضوع قبر
و)جعلی بودن نامگذاری ها
ز)از موضوعات دیگر می گذریم چون آنها جای بحث در آن چهارچوب را نداشتند البته می توان به این فهرست چند مورد دیگر هم اضافه کرد.
براستی اگر برروی سایت پاسارگاد محوطه هایی نیز وجود داشته باشد با توجه به گزارش های متعدد در باره هویت این سایت چه اتفاقی می افتد ؟!
در داخل پرانتز نکته ای را ذکر کنم و آن اینکه در لابه لای صحبت ها با آن دوستی که در باره صفحه 27 برایم صحبت می کرد موارد جالبی وجود داشت که به یک نمونه آن اشاره می کنم:

"عملیات متعددی جهت زدودن تاریخ ماقبل هخامنش ایران انجام شده تغییر هویت / بنام زدن سایت های تاریخی کهن به نام سلسله های  مورد توجه ...شاید  اگر کارشکنی ها  و دستکاری های فراوان در پاسارگاد صورت نگرفته بود  می توانستیم امروز با تمدن هایی دیگر در ایران آشنا شویم ولی اینک با تغییراتی که صورت گرفته این کار غیر ممکن است."


2-در چهاچوب مقاله بحث شود .

چهار چوب مقاله چه بود ؟

یک عکس

بله تمام مقاله حول محور یک عکس و این موضوع می چرخید که در نقاطی روی عکس آثاری نمایان است.
اما این pdf  بیست و هفت صفحه ای باید اصلاح میشد !چرا ؟
یک بار دیگر به عکسی که تمام مقاله و استناد های آن حول آن می چرخد دقت کنید  بنده در باره اصالت آن صحبت نمی کنم . به قسمت پایین و سمت راست آنجایی که تاریخ گرفته شدن عکس درج شده دقت کنید  :
عکس متعلق به سپتامبر سال 1935است.
معنی آن این است که این عکس بعد از دستکاری های ارنست هرتسفلد و ناتوانی وی در اجرای اوامر و سپس اخراج وی جهت عدم توانایی یا تمکین و دادن گزارش منفی پیرامون محوطه گرفته شده ...
حتی بعد از در گیر شدن سراورل اشتین در سال 1934 که منجر به اقدام کاوش ها و گمانه هایی آزمایشی در محوطه میشود و اونیز رای منفی میدهد ...
بگذارید بگوییم حتی این عکس بعد از گمانه های خود اشمیت در سال 1935 و کاوش ها وی که بعد از آن منجر به چنین عکس برداری هایی از کل شیراز برای یافت منطقه ای برای احداث قبر کوروش در سال 1935 و ناتوانی در بثمر رساندن خواسته های اربابانش گرفته شده بطوری که آثار گمانه زنی های فراوان و دست کاری های بسیار بر روی عکس گرفته شده حتی با آن فاصله هم کاملا مشخص است .
براستی چرا هیچکس حتی کسانی که قبل از هرتسفلد منطقه را شخم زده بودند و به منطقه راهی شده بودند تا اشتین و اشمیت و نفرات بعدی حتی سامی که به اعتقاد بنده حرامزاده تر از هر باستان شناس غربی در ایران عمل کرده بطوری که تخریب های فراوانی در تخت جمشید انجام داده و صحنه سازی های بسیاری در سایر نقاط ترتیب داده  و تا امروز عقبه او به دنبال ماست مالی کارهای اویند نیز از انجام و ساخت کاخ های کوروش عاجز بوده اند ؟!!

آیا جز این است که از آنجا چیزی بدست نمی آمده؟

در صفحه آخر pdf حاشیه 3 با این مطلب و چند تصویر روبروییم:

"سوال:چطور می شود کسی کتاب«  پاسارگاد »استروناخ را به شهادت حداقل 10 بار ذکر یا نقل از او ، تورق کرده باشد ، اما باصراحت کامل و با اعتماد به نفسِ تمام در چشم مخاطبانش بگوید کاخ های منتسب به کورش آوار نداشته و روی زمین کشاورزی چیده شد ه اند ؟"

براستی چه کسی را باید درغگو خواند ؟هرچند که دروغگو واژهای در خور اینان نیست .
چطور کسی می تواند کتاب پاسارگاد آستروناخ را دیده باشد و آن عکس ها را در صفحات نوشته های خود بگذارد و نداند که این عکس ها را منسوب به هرتسفلد می دانند ؟!!!البته پاسخ روشن است چون این شخص فقط این مطالب را ایمیل می کند البته نه با یک خودکار صدو اند تومانی و تنهایی.

او در جریان این موضوع قرار نداشته ! باید گفت در مورد این تصاویر بارها و بارها صحبت شده  آخر مگر دروغ باید سیانور باشد؟!!!
برای مدت ها در حین ساخت مستند مجعولات مجلل که امیدوارم روزی با امکانات کافی نسخه بهینه ای از آن تهیه شود با آن تصاویر برخورد کرده ام  هر بار خاطره تختگاه هیچ کس برایم زنده میشد . واقعا که چقدر نوع کار به کار هرتسفلد شبیه است.
به اعتقاد بنده او زحمت بسیاری کشید تا از این محوطه چیزی بسازد ولی در نهایت نیز از آن عاجز ماند .چون چاره ای نبود  به دوستان پیشنهاد میکنم برای یک بار به این مکان بروند و بگویند واقعا آیا چیزی برای حتی فیلم برداری وجود دارد؟

براستی دوستان چنین نویسنده ناراست گویی چقدر قابل اعتماد است و چقدر می توانیم به حرف هایش وقتی میدانیم سابقه تجاهل دارد اعتنا کنیم؟


در حین نگارش این سطور نگاهی به کتاب ساسانیان استاد انداختم باید دوباره و چند باره اعتراف کنیم اشراف استاد به قضایا بحدی زیاد است که با خواندن چند باره مطالب ایشان فقط و فقط این حرف باقی می ماند پدر و مادرم به فدایت.

درباره این موضوع تا اینجا بیشتر ادامه نمی دهم و بحث رابه آینده های نزدیک وقتی کار اصلی آغاز شد میسپارم ولی قبل از آن...

برای روشن شدن بیشتر موضوع به قسمتی از کامنتم اشاره میکنم این کامنت را مخصوصا خواستم جدا نصب کنم:
در یکی از کامنت هایم آنچه اعتقاد خودم بود در ارتباط با استاد عرض کرم با علم بر اینکه این موضوع فورا توسط جریان مذکور ثبت و ضبط میشود و اینچنین شد.
اما در آن کامنت بنده مطلب دیگری را نیز ذکر کرده بودم مطلبی که گمان میکنم از دیده ها پنهان ماند:

مجتبی غفوری
یکشنبه 27 تیر ماه سال 1389 ساعت 01:55 AM
"یادت باشه ما با وبلاگ های غریبه سالهاست آشناییم این حرف هایی که تو میزنی کپی همون هاست که سالهاست زده میشه با این تفاوت که دیگه خیلی از حقایق رو خودتون قبول میکنید یعنی بیس قضایا رو پذیرفتید ...استاد چه بلایی سرتون آورده... این ها کهنه شده مطالب در باره پاسارگاد ----کعبه زدشت---- و ... و ... است  از رو اونها چیزی برای ما کپی نکن.بزدل لاقل خودت باش! و یادت باشه مطالبی هست که ازش بی خبری دلم برای عاقبت کارت میسوزه خیلی زود شروع کردی!!!"

در این کامنت چند نکته روشن کننده وجود داردولی آنچه که بیش از همه مهم است این قسمت است:

"این ها کهنه شده مطالب در باره پاسارگاد و ----کعبه زدشت!!!"

بنظر شما چرا بنده بلافاصله بعد از پاسارگاد از کعبه زردشت استفاده کردم و ذکر کردم این مطلب را بقیه گفته اند؟!!
واضح است چون می دانستم مطلب بعدی در باره چه خواهد بود.

pdfدر حاشیه سوم
"به ایشان پیشنهاد می کنم برای نشان دادن تبحرشان ، بر یادداشت«  و پاسارگادشناسی تحری فشدة آقای پورپیرار »نقدی بنویسند تا برای نگارشیادداشت طوفانی ای که پیرامون تحاریف آقای پورپیرار حول مکعب نقش رستم دارم..."

در حقیقت باید یادداشت مربوط به مکعب زردشت قبل از یادداشت طوفان نوح نصب می شد ولی با تمام انتظاری که برای گرفتن فایل اصلاح شده آن شد به موقع آماده نشد به دین ترتیب ازجای دیگری فایل مربوط به نوح دریافت و نصب شد و باید بگویم فایل مربوط به مکعب بدلایلی هنوز هم در حال ایجاد تغییرات است تا مشابه نمونه های قبلی خود نباشد.

بدین ترتیب یادداشت حول موضوع طوفان نوح منتشر شد و حتما ما باید در حاشیه بعدی در چهارچوب همان یادداشت بحث کنیم چقدر بگوییم که کار ما شکستن همین چهار چوب هاست و اینکه کسی ما را هدایت به سمتی که علاقه مند است نکند.

اما چهارچوب کدام است ؟

مراد از جانشین قومی شدن موقعیت مکانی است یا زمانی یا نژادی یا ...
کاش جناب مهدی -مهدی در این باره اطلاعاتی بگذارند.
قصد ورود به بحث را ندارم همانطور که قبلا گفتم منتظر خواهم ماند تا تمام یادداشت ها یی که از آنها با خبرم و یا قرار است خبر دار شوم ویا با فروتنی بی خبرم !!! نصب شود .
این چهاچوبی است که بنده در آن فعالیت نخواهم کرد ولی از آن بیگاری خواهم کشید.

باید بگویم هیچکس از حرکت بعدی استاد باخبر نیست...

ولی بد نیست تنها به یک قسمت از سر هم بندی های مربوط به موضوع نوح پاسخ دهم .
حقیقت این است که در مدتی که در ترکیه بودم  اسناد خوبی جمع آوری کرده ام کتاب فیلم و نقشه هایی که موضوع را بخوبی مشخص می کند ما یک دمو از طوفان ساختیم خاطرتان است مانقشه های تپوگرافی تمام ترکیه را در اختیار داریم به امید خدا اگر امکانات تکمیل شود مستند نوح فیلم بزرگی خواهد شد .
اما از موضوع دور نشویم در قسمتی از مطالب مربوط به نوح این دروغگوی متقلب- نویسنده مقاله را عرض میکنم وگرنه شخصی که ایمیل می کند از موضوع اطلاعی ندارد-با توجه به اینکه با یک سرچ کوچک نیز میتوانست به اطلاعات دقیقی دست پیدا کند دست به یاوه سرای و دروغ بافی میکند و یک کلاشی فوق فوق شنیع میکند :

به صفحه 37 و عکس بالای صفحه pdf مربوط به نوح توجه کنید :
در رابطه با ارتفاعات نویسنده چنین میگویند:
"من این کار را کرده ام : متوسط ارتفاعات نقاطی اُخرائی رنگ نقشة ترکیه ، یا همان نقاطی که آقای پورپیرار خیال
می کنند دریا بوده ، 1300 متر است ( این نقاط تقریباً از 800 متری شروع و به 1800 متری ختم م یشوند ) ."

در مدتی که در ترکیه بودم نقشه های بسیاری از انجا با خود آورده ام حال بنده نقشه فیزیکی ترکیه را به همراه مشخصات ارتفاعات آن نشان میدهم ببینید با چه ارتفاعاتی روبرو هستیم ؟!!!

http://up.iranblog.com/Files1/db16bbff21964f6c91bc.TIF

حال می خواهم اندکی از مطالب ایمیل های بعدی را آشکار کنم تا در آینده برای کسانی که به این کامنت مراجعه می کنند موضوع ملموس تر شود.
همانطور که گفته شد موضوع بعدی در رابطه با مکعب زردشت است .
اما حاوی چه مطالبی است ؟!!!
1-بازی با زمان
2-محل فلش شماره 6
3-موضوع دستک ها
4-اصرار بر اینکه در حین خاک برداری کتیبه ها دیده شده
5-موضوع سکوها
اما بخش هایی که از مقاله باید حذف شوند از جمله تصاویری که در زمان 1:20:00  فیلم دیده میشود .
در ابتدا قرار بود القا شود که این دو خط یکی هستند ودلیل تفاوت ها به دلیل تفاوت در جنس سنگ هاست ولی خوب هر احمقی با کمی دقت می توانست بفهمد دو خط کاملا با هم متفاوتند .
به تفاوت مابین تعدادی از حروف های دو سنگ نوشته توجه کنید آیا اینها کار یک نفر است .آیا این تغییرات فقط بدلیل نوع سنگ و گذر زمان است ؟!!!
http://up.iranblog.com/Files1/31cf7d460ceb44ea90a0.bmp

ولی در آخر این اشاره ها در باره سکوها باقی است

با اشاره های سامی و اشمیت چه کنیم سکوها را خراب کنیم بسازیم چه کنیم راستی این سکوها چگونه از کتیبه ها محافظت می کرده چرا بر روی قسمت های تازه برش خورده نیز همان علائم پرش ها و همان سبک نگارش را شاهدیم .

راستی چرا دانشگاه شیکاگو بایستی در مورد عکس E6اشتباه کند ولی بهتره بی خیال این یکی شد فلش 6 رو تفت بده !!!

و در آخر به این بسنده کن که اینجور کتیبه نویسی یه رسم کهن بوده از برره به ارث رسیده .

(راستی عابدی جان اون کتیبه یونانی دم دستت هست  یادت باشه بعدا لودش کنی).

راستی چند سال پیش اونارو کندن زمان ساسانیان -خوب اگه باورت نمی شه 400 سال پیش یا شایدم 300تا یا 200 یا خوب من حرفی ندارم.

در مورد مستند های تولید شده توسط ناریا به همراه کلیپ هایی که عزیزان وبلاگی می سازند بعدها بسیار بحث خواهد شد البته همین الان هم داره کار خودشو می کنه .
ابتدا خواهند گفت به این ها توجه نکن -بعد ما را به همه چیز متهم خواهند کرد --بعد از هر روشی برای ناتوان کردن ما در تولیدات بهره خواهند برد -بنظر شما مثل استاد مسموم خواهیم شد .
چه بخواهیم چه نخواهیم نقطه درست همین جاست آغاز ماجرا و ساخت دنیای فعلی از همین جا کلید خورد  تحریف تاریخ و تاریخ سوزی .
ابتدا گذشته را تغییر می دهند بعد یا سرگرم می کنند و یا سرکوب . آیا برای تحول باید ترسید؟!!
راستی کسی از دوستان خواهان پس گرفتن 2000 تومانش در ازای دی وی دی ها است ؟بنده با کمال میل تقدیمش می کنم .

ولی دوست حاشیه نویس ما بدنبال حاشیه هاست نکند او مجری برنامه نود است ؟با این حال از حاشیه ها متنفر است :

"از دوستان خواهش دارم فکر و ذکر خود متوجة مغز کلام کنند و به حاشیه ها نپردازند که حاشی هنویسی نه گرهی از کار کسی بازمی کند و نه برای خودم خوشایند است ."

آخر مگر دروغ باید سیانور باشد تا با مرگ گوینده اش بفهمیم او دروغگو بوده است ؟ شما بگوئید ! چنین نویسندة ناراست گوئی چقدر قابل اعتماد است ؟ و چقدر می توان به دیگر حرف هایش وقتی می دانیم که سابقة تجاهل دارد اعتناء نمود ؟


یادتان هست گفتم خط سوم چه کسانی هستند . گفتم خط سوم را بزدلان تشکیل می دهند . این حرف بنده شما را یاد اعترافی نمی اندازد؟!!!

استاد هر لحظه که به مطالبتان رجوع می کنم شگفتی هایم دو چندان میشود  و وقتی به به اصطلاح نقدهایی که پیرامون مطالب شما بر می خورم یاد این آیه قران می افتم که خداوند می فرماید: این کتاب دارای متشابهات و محکماتی است و...
به حال شما قبطه می خورم واقعا عمر پربرکتی داشتید و مانند ما وقت را هدر ندادید.
پاسخ:
www.www.naria.ir/view/5.aspx?id=53